بسیاری از کشورهای دنیا از قبل می دانستند که اسراییل به حداقل 200کلاهک هسته ای مجهز است اما اقرار رسانه ای نخست وزیر این رژیم غاصب به داشتن سلاح هسته ای و به دنبال آن تهدیدات نظامی علیه ایران در شرایط فعلی از جهات مختلفی قابل تامل و حاوی پیامهایی میباشد،بایک نگاه در اتفاقات فعلی خاورمیانه و نمود پیدا کردن ضعف و قوتهای نیروهای مطرح منطقه می توان به تحلیل این سناریوی صهیونیستی پرداخت:
با شکست خوردن ارتش اسراییل ازحزب الله لبنان ،هیمنه پوشالی اسراییل فروریخت وباعث شد که عناصری مانند ملک عبدالله دوم( پادشاه اردن)چنین اظهار نظر کنند که :جنگ تابستان امسال نشان دادکه رژیم صهیونیستی آنقدری که ما فکر می کردیم قوی نیست. و اینچنین در بسیاری از تحلیلهای جنگ 33روزه از نابودی افسانه شکست ناپذیری اسراییل صحبت به میان آمد، چرا که در نبردهای گذشته این رژیم با اعراب، وقتی کشورهای عربی بیشتر از شش روز نتوانستند در مقابل اسراییل دوام بیاورند با توجه به این نکته که آنها دارای ارتش مجهز به تجهیزات نظامی و ناوگان هوایی و...بودند شکست اسرائیل از یک نیروی چریکی که فاقد تجهیزات پیشرفته و ناوگان هوایی و فاقد حتی یک تانک بود بسیار شگفت انگیز و بی سابقه بوده.
و همچنین با به قدرت رسیدن حماس در فلسطین که به هیچ وجه حاضر به پذیرفتن سازش و به رسمیت شناختن اسرائیل نمی باشدو همچنین در شرایطی که ایران نیز با دستیابی به انرژی اتمی به صورت بومی و شکستن محدوده انحصاری دارندگان انرژی اتمی و دیپلماسی مناسب ایران در کنترل اوضاع ،ایران تبدیل به یک نیروی قدرتمند و تعیین کننده در محاسبات سیاسی منطقه شده است،برآینداین وضعیت برای اسرائیل جز ضعف مضاعف در خاورمیانه نخواهد بود، و جبران این شرایط جزء با یار گیری از نیروهای خائن و ضعیف در جبهه مقابل و ترساندن نیروهای مقاوم مقابل با ابزاری فوق توانایی وسطح مقابله آنها میسر نخواهد بود.
پس مسلما اسرائیل در یک حرکت جدید دست به جبران این شرایط می زد ولی انتخاب نوع این حرکت جبرانی در صنف صهیونیستها با توجه به نوع مخاطبانی که باید مورد تهدید قرار بگیرند با ظاهری متفاوت ولی اصلی مشابه که همان توسل به زبان تهدید است انجام می پذیرد.
با توجه به این نکته می توان تحرکات سیاسی اسرائیل را بهتر درک کرد،اسراییل دو مخاطب برای خود تعریف کرده که یک دسته نیازی به تهدیدات قوی ندارند که شامل کشورهای خودباخته عربی نظیر مصر و اردن وعربستان و... می باشد و پیام تهدید مخصوص به این کشورهای ضعیف می تواند به صورت یک اقرار رسانه ای به دارا بودن سلاح اتمی توسط نخست وزیر رژیم صهیونیستی ارسال شود که نتیجه آن تسلیم شدن این کشورها در مقابل اراده رژیم صهیونستی و همکاری در مقابله با حزب الله وحماس و ایران می باشد که شواهد این همکاری در میان اخبار های رسمی بدین شرح است:
کمک 100میلیون دلاری رژیم صهیونیستی به ابومازن همان محمود عباس (ریاست فتح وتشکیلات خودگردان)و همچنین کمک86 میلیون دلاری دولت بوش به همین فرد برای حمایت از نیروهای امنیتی طرفدارمحمود عباس وکشتار منتخبان حماس و ایجاد نفاق در فلسطین و پیشبرد جامعه برای ایجاد انتخابات زود هنگام در فلسطین که نتیجه آن باید،آرایی به سود گروهی سازش کار با اسراییل باشد.
و همچنین کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به سینوره (نخست وزیر لبنان)برای مقابله ارتش و دولت لبنان با حزب الله
وهمچنین حذف واژه فارس از نام خلیج فارس درنقشه های موزه لوور پاریس (که در پی قرار دادی یک میلیارد دلاری بین ابوظبی (امارات)و موزه لوور جهت راه اندازی شعبه ای از این موزه در امارات )انجام شد همه در جهت جذب همکاری عناصر خود فروخته عربی علیه ایران وحزب الله و حماس می باشند بگذریم که که درجنگ 33روزه خبرهایی مبنی بر تقبل بنزینهای هواپیماهای رژیم صهیونیستی برای بمباران لبنانی ها از جانب عربستان اعلام شد .
و حال عمق بیانات مقام معظم رهبری را که اخیرا درجمع هزاران نفر از مردم قم ایراد فرموده بودند می فهمیم ،ایشان با اشاره به برخی نشانه ها و اخبار مبنی بر تلاش آمریکا برای تشکیل اتحادی با حضور انگلیس و چند کشور عربی برضد جمهوری اسلامی ایران فرمودند :این اتحاد ،همکاری دو دولت نحس ونجس برضد ملتی است که مایه عزت اسلام بوده و و در این راه جانفشانی بسیاری کرده است بنابراین دولتهای عربی باید مراقب این دام خطرناک باشند.
پس با این اوصاف مخابره پیام تهدید به ایران باید به صورت ویژه و اختصاصی صورت بگیرد و مقابله ای دائمی از جانب دولتهای در اختیار صهیونیستها را به دنبال داشته باشد پس بطور مثال از طرف یک روزنامه پر تیراژ تهدیدهای خودشان را اعلام کنند.والبته تکذیبهای پی در پی این گونه خبرها به این معنا نیست که انها از این گفته ها پشیمان شدند بلکه آنها چون قدرت محقق کردن این تهدیدات را ندارند و برای حفظ ظاهر در برابر بعضی ساده لوحان جهان دست به تکذیب می زنند وگرنه مقام معظم رهبری فرمودند که اگر اینها توانایی نابودی ما را در خود می دیدند حتی یک لحظه هم تامل نمی کردند.پس این تاکتیک تکذیب مبتنی بر عدم توانایی آنها در مقابله با ایران قدرتمند است.
پس بطور کلی هدف اسرائیل از اجراء این سناریو (اقرار تصادفی به داشتن سلاح اتمی)هشدار به کشورهای دیگر در نوع برخورد با اسرائیل است و پیام اصلی آن این است که شکست اسرائیل در برابر حزب الله در حالی رقم خورده که این رژیم از تمام توانش استفاده نکرده و اگر لازم بداند با استفاده از سلاح اتمی، دیگر شکستی در مقابل هیچ نیرویی نخواهد داشت.
پس این نه تنها یک اقرار سهوی نبوده که یک برنامه از پیش تعیین شده بوده و یک تهدید آرام و یک اعلام جنگ ضمنی است